هادی عباسیهادی عباسی در سال ۱۵۹ ه.ق. بعنوان ولیعهد اول پدرش مهدی برگزیده شد. وی در ۲۵ سالگی به خلافت رسید و کسی کوچکتر از او در بنیعباس به خلافت نرسیده است. وی چهارده ماه خلافت کرد و در ۱۴ ربیع الاول سال ۱۷۰ ه.ق در ۲۶ سالگی درگذشت. ۱ - ولیعهدی هادی عباسیموسی فرزند مهدی بن منصور بن محمد بن علی بن عبدالله بن عباس ملقب به هادی در سال ۱۵۹ ه.ق. بعنوان ولیعهد اول پدرش مهدی برگزیده شد. وی در ۲۵ سالگی به خلافت رسید و کسی کوچکتر از او در بنیعباس به خلافت نرسیده است. خیزران مادر هادی و هارون به جهت علاقه بیشتری که به هارون داشت مصرانه از مهدی میخواست که هارون را برهادی مقدم گرداند. [۱]
یعقوبی، احمد بن واضح، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد بن ابراهیم آیتی، تهران، علمی فرهنگی، ۱۳۷۸، ج۲، ص۴۰۱.
خیزران کنیزی بود که پس از تولد هادی و هارون آزاد شد و به ازدواج مهدی درآمد. [۲]
طقوش، محمدسهیل، دولت عباسیان، مترجم، حجت الله جودکی، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه ۱۳۸۳، پاورقی، ص۸۴.
مهدی در اثر پافشاری خیزران در صدد برآمد که هارون را بر هادی مقدم دارد و در سال ۱۶۹ه.ق. از هادی خواست که از ولیعهدی استعفا دهد، هادی که با ترکان برای انجام نبردی به گرگان رفته بود نپذیرفت پس مهدی جهت اقناع او راهی آن دیار شد و در اثر حادثهای در ماسبندان درگذشت. [۳]
یعقوبی، احمد بن واضح، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد بن ابراهیم آیتی، تهران، علمی فرهنگی، ۱۳۷۸، ج۲، ص۴۰۱.
با این وجود هارون که فردی با سیاست بود به محض آنکه مرگ پدرش را شنید با برادرش هادی بیعت کرد و انگشتری و شمشیر و ردای پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را که بعنوان میراث خلیفه بعدی بود با پیکی نزد هادی فرستاد و پیام تعزیتی به مناسبت درگذشت مهدی همراه با پیام تهنیتی به مناسبت مقام خلافت و بیعت خود با او برای هادی ارسال کرد. [۴]
طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، تصحیح محمد روشن، تهران، البرز، ۱۳۷۳، ج۲، ص۱۱۶۹.
این پیک هشت روز پس از مرگ پدرش نزد او رسید در بغداد سپاهیان با شنیدن خبر مرگ مهدی شورش کردند و اعلام کردند که تا دو سال مقرریشان را نگیرند بیعت نمیکنند و به خانه ربیع حاجب مهدی حمله کردند و اموالش را غارت کردند و قصد جان ربیع را کرده بودند که وی پنهان شد. یحیی بن خالد برمکی برای آرامکردن شورش سپاهیان به آنان مقرری هجده ماهه داد و از آنان برای هادی بیعت گرفت. [۵]
طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، تصحیح محمد روشن، تهران، البرز، ۱۳۷۳، ج۲، ص۱۱۷۰.
۲ - اقدامات سیاسیهادی از طبرستان با سرعت به سمت بغداد حرکت کرد و با استفاده از شتران برید (نامهرسان) پس از بیست روز به بغداد رسید. هادی، ربیع حاجب مهدی را بعنوان وزیر خود برگزید و سرزمینهای آفریقیه (شمال آفریقای کنونی) و شهرهای مغرب را که پدرش به هارون بخشیده بود دراختیار او قرار داد. [۶]
طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، تصحیح محمد روشن، تهران، البرز، ۱۳۷۳، ج۲، ص۱۱۷۰.
هادی، علی بن عیسی بن ماهان را بعنوان صاحب شرطه و فضل بن ربیع را بعنوان وزیر برگزید و داییاش غطریف بن عطا را به ولایت خراسان گماشت و دست مادرش خیزران را که به هارون متمایل بود از دخالت در امور کوتاه کرد و خود بر کارها تسلط یافت. [۷]
یعقوبی، احمد بن واضح، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد بن ابراهیم آیتی، تهران، علمی فرهنگی، ۱۳۷۸، ج۲، ص۴۰۶.
سیاست هادی در قبال زنادقه پیرو سیاستهای پدرش بود و بنابر نقل برخی از منابع وی دو تن از هاشمیان بنام یعقوب بن فضل و ابن عباس، عبدالله بن داوود را که به زندقه متهم بودند و مهدی آنان را به بند کشیده بود و نکشته بود به دار آویخت. [۸]
طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، تصحیح محمد روشن، تهران، البرز، ۱۳۷۳، ج۲، ص۱۱۷۶.
هادی علویان را تحت فشار قرار داد، آنان را ترسانید، مقرریها و بخششهایی را که مهدی برای آنان تعیین کرده بود قطع کرد و به والیان اطراف و اکناف نوشت که آنان را تعقیب کنند و نزد او بفرستند. [۹]
یعقوبی، احمد بن واضح، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد بن ابراهیم آیتی، تهران، علمی فرهنگی، ۱۳۷۸، ج۲، ص۴۰۴.
در این دوران علویان منطقه حجاز به پیشوایی حسین بن علی بن حسن بن حسن بن علی (علیهالسّلام) (صاحب فخ) قیام کردند. بعد از کشته شدن حسین بن علی دایی او ادریس بن عبدالله بن حسن بن حسن بن علی گریخت و رهسپار مغرب شد و در ناحیهای بنام فاس در نزدیکی اندلس دست یافت و گروهی از مردم آنجا را گرد خود جمع کرد پس از مرگ او نیز ادریس بن ادریس جای او را گرفت و سلسله شیعی «ادریسیان» در آن سرزمین بصورت یک حکومت مستقل شکل گرفت. [۱۰]
یعقوبی، احمد بن واضح، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد بن ابراهیم آیتی، تهران، علمی فرهنگی، ۱۳۷۸، ج۲، ص۴۰۴-۴۰۵.
هادی در زمان خلافتش درصدد برآمد تا پسر خردسال خود جعفر را به ولیعهدی برگزیند و هارون را از آن مقام برکنار کند از این رو کار را بر هارون سخت گرفت و پشتیبانان او را زیر فشار گذاشت و یحیی برمکی را که حامی و مشوق هارون بود به زندان سپرد و مصمم بود هارون را بزور خلع کند از کسانی که در خلع هارون تلاش فراوان داشت ابوهریره محمد بن فروخ ازدی یکی از فرماندهان ازد بود که هادی او را با سپاهی انبوه مردم شام و مصر و جزیره (شمال عراق) و مغرب را فرا خواند و آنان را به خلعهارون تشویق کند ولی هنگامی که وی به «رقه» رسید خبر مرگ هادی را دریافت کرد و موفق به انجام ماموریتش نشد. [۱۱]
یعقوبی، احمد بن واضح، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد بن ابراهیم آیتی، تهران، علمی فرهنگی، ۱۳۷۸، ج۲، ص۴۰۵.
در برخی از متون کهن تاریخی آمده است که خیزران در زمان هادی نیز؛ چون دوران مهدی، دارای نفوذ بسیاری بود و دبیران و سپاهیان و وزیران برای او احترام خاصی قائل بودند و برای برآورده شدن خواستههایشان به او مراجعه میکردند. این موضوع باعث شده بود که او قدرت و نفوذ بسیار پیدا کند و موجب ناراحتیهادی شود لذا هادی بر او سخت میگرفت و حتی تصمیم گرفت که او را مسموم کند تا به این وسیله از نفوذ او بکاهد. [۱۲]
طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، تصحیح محمد روشن، تهران، البرز، ۱۳۷۳، ج۲، ص۱۱۸۱.
۳ - سرانجام ویهادی چهارده ماه خلافت کرد و در ۱۴ ربیع الاول سال ۱۷۰ ه.ق در ۲۶ سالگی درگذشت. گروهی علت مرگ او را زخمی میدانند که در ناحیه شکم او بود که بواسطه آن سه روز نتوانست آب و غذا بخورد و سه روز از درد نالید و درگذشت و خیزران گفت دعای من بود. [۱۳]
طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، تصحیح محمد روشن، تهران، البرز، ۱۳۷۳، ج۲، ص۱۱۸۲.
و بعضی قتل او را به مادرش نسبت میدهند، که خیزران کنیزکان او را درهم داد تا در حالت مستی بالش بر دهانش بنهند و او را خفه کنند. [۱۴]
طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، تصحیح محمد روشن، تهران، البرز، ۱۳۷۳، ج۲، ص۱۱۸۲.
جسد هادی را به «عیسی آباد» بردند و برادرش هارون بر وی نماز گذارد و همانجا به خاک سپرده شد. [۱۵]
یعقوبی، احمد بن واضح، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد بن ابراهیم آیتی، تهران، علمی فرهنگی، ۱۳۷۸، ج۲، ص۴۰۶.
۴ - پانویس
۵ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «هادی عباسی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۰/۵. . |